English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (5 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
to write out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
to write up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
Other Matches
write-off U حذف کردن
write-off U مستهلک کردن
write-off U از دفتر خارج کردن
write-in U رای دادن به کسی که نامش در فهرست کاندیدها نیست
write-up U ستودن
write-off U قلم زدن
write-off U زود نوشتن
write-up U به تفصیل نوشتن
write-up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write off U زود نوشتن
write off U قلم زدن
write off U حذف کردن
write off U مستهلک کردن
write off U از دفتر خارج کردن
write up <idiom> U مقامی را به حساب آوردن
write off <idiom> U پذیرش خسارت وپیش از آن نگران نبودن
write off <idiom> U تسویهحساب کردن
to write up U ستودن
to write out U بتفضیل نوشتن
to write out U مفصلانوشتن
to write off U قلم زدن
to write off U به اسانی نوشتن
over write U جای نوشت
over write U جای نوشتن
pc write U IB و کامپیوتر سازگار با ان برنامه مشهور پردازش کلمه برای PC
write down U ثبت کردن
write down U یادداشت کردن تنزل دادن بهای اسمی سهام
Please write it like this (this way). U اینطور بنویسید
asking to write U استکتاب
write-in U وابسته به اینگونه رای
write-in U شخصی که نام او در فهرست کاندیدها نیست ولی به او رایمیدهند
write this way U این جوربنویسید
write this way U اینطور بنویسید
write out U به تفصیل نوشتن
write down U تنزل دادن بهای اسمی سهام
to write off U زود نوشتن وفرستادن
write up U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
write U با اب وتاب شرح دادن
write U وسیله ارسالی که میتواندداده راسوی رسانه مغناطیسی بنویسد
write U سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان یک عمل نوشتن به همراه چندعمل خوا ندن روی فایل می دهد
write U وسیله ارسالی که میتواند داده را روی رسانه مغناطیسی بنویسد
write U سیستم ذخیره سازی دیسک نوری که امکان نوشتن به همراه چندین عمل خواندن روی فایل میدهد
write U وسیله مخصوص که به کامپیوتر امکان خواندن حروف دستنویس روی یک صفحه مخصوص میدهد
write U خطای گزارش شده هنگام تلاش برای ذخیره کردن داده روی رسانه مغناطیسی
write U حافظه موقت برای نگهداری داده برای وسیله ذخیره سازی و وقتی که نوشته میشود.
write U سوخت شده محسوب کردن شرح چیزی را نوشتن
write U کسر کردن
write U رای دادن به کسی که نامش در لیست کاندیدهای حزبی نیست حذف
write up U به تفصیل نوشتن
write up U ستودن
write U نوشتن
write U تالیف کردن
write U انشاکردن
write U تحریر کردن
write U بعنوان یادداشت و برای ثبت نوشتن درج کردن
write U ثبت رای کتبی
write U قراردادن متن یا داده روی دیسک یا نوار
the report goes U چنین گویند
report U صدا
report U شهرت
report U انتشار
report U گزارش دادن
report U گزارش
report U گزارش تفصیلی وتاریخی جریان محاکمات که متضمن کلیه استدلالات وکلای طرفین و ادله ابرازیه است ودر CL از اهم منابع حقوق محسوب میشود
report U خبر
report U خبردادن
report U گزارش دیدبانی
report U صدای شلیک
report U گزارش دادن به
report U شایعه
report U اطلاع دادن
report U مدرک
report U معرفی کردن خود
report U گواهی
type write U ماشین نویسی کردن
read/write U خواندن- نوشتن
Please write down your new address . U لطفا" آدرس جدیدتان را بنویسید
type write U با ماشین تحریر نوشتن
type write U ماشین کردن
to write up an accident U شرح واقعهای را بتفضیل نوشتن
He cant reade let alone write. U خواندن هم بلد نیست چه رسد به نوشتن
write me the result U نتیجه را برای من بنویسید
to write in ink U بامرکب یاجوهرنوشتن
I have some letters to write . U چند تا کاغذ باید بنویسم
He can neither read nor write. U نه می تواند بخواند نه بنویسد
ghost-write U کتاب مقاله یا سخنرانیکهبنام شخصدیگریارائهگردد
to write an exam U امتحان کتبی نوشتن
write protect U شیوهای برای محافظت ازنوشته شدن اطلاعات روی دیسک یا نوار
write protect U غیر ممکن کردن نوشتن روی فلاپی دیسک یا با حرکت دادن قسمت حفافت در مقابل نوشتن
write protect U قسنت کوچکی در فلاپی دیسک که حرکت داده شود مانع هر گونه نوشتن یا پاک کردن دیسک میشود
write once read many U چند باربخوان
write once read many U چند بار بازیاب
write once read many U یکبار نویس
write off capital U مستهلک شدن سرمایه
write me every week U هر هفته برای من نامه بنویسید
write head U هد نوشتن
write head U نوک نوشتن
Teach him how to write . U نوشتن را باو یاد بده
write-ups U به تفصیل نوشتن
write-ups U ستودن
he cannot read or write U خواندن ونوشتن نمیداند سوادندارد
he dose not know how to write U نوشتن نمیداند نوشتن بلدنیست بلدنیست بنویسد
write-offs U از دفتر خارج کردن
write-offs U مستهلک کردن
i write an article U مقالهای مینویسم
write-offs U حذف کردن
write-offs U قلم زدن
write-offs U زود نوشتن
write-ups U به تاریخ روز رساندن بدیوارزدن
interim report U گزارش پیشرفت کار
feeder report U گزارشات تکمیلی
management report U گزارش مدیریت
evaluation report U گزارش ارزیابی وضعیت
error report U گزارش خطا
draft report U گزارش نیمه نهایی
docking report U گزارش عملیات تعمیراتی در حوضچه
docking report U گزارش تعمیر ناو
detailed report U گزارش مشروح
feeder report U گزارشات بعدی
final report U گزارش نهایی
fitness report U گزارش ارزیابی از نحوه خدمتی
i saw the report in the rough U من پیش نویس این گزارش رادیدم
hot report U اطلاعات مهم کسب شده از روی تفسیرعکس هوایی
viva report U گزارش شفاهی
hot report U گزارش مهم
internal report U گزارش داخلی
flash report U گزارش انی
fitness report U تعرفه خدمتی
departure report U گزارش پایان تعمیرات گزارش عزیمت ناو گزارش حرکت
demand report U گزارشی که به هنگام نیازتولید میشود
to report to the police U خود را به پلیس معرفی کردن [بخاطر خلافی]
press report U گزارش خبری
report cards U کارنامه
report card U کارنامه
to draw up a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to make out a report U به تفصیل نوشتن گزارشی
to report [to a body] U گزارش دادن [به اداره ای]
critic report U گزارش نتیجه جلسه انتقاد
contact report U گزارش تماس با هواپیمای دشمن
contact report U گزارش اخذ تماس
command report U گزارش فرماندهی
annual report U گزارش سالیانه
annual report U گزارش سالانه
spot report U گزارش مشاهدات یا گزارش فوری از تحقیقات محلی
an incomprehensive report U گزارش کوتاه
amplifying report U گزارش تماس با دشمن گزارش تکمیلی اخذ تماس بادشمن
action report U گزارش عملیات جنگی گزارش درگیری با دشمن
report generator U گزارش زایی گزارش گیری
report writer U گزارش نویسی
report generation U گهارش زایی
report file U فایل گزارش
readiness to report U امادگی برای پاسخ دادن
report writer U نویسنده گزارش
readiness to report U حاضر جوابی
schedule report U گزارش زمانبندی شده
school report U گزارش اموزشگاه
self report inventories U پرسشنامههای خودسنجی
report generation U تولید گزارش
report of survey U گزارش تحقیقات یا بررسیها
report generator U تولیدگزارش
report generator U گزارش ساز ایجادکننده گزارش
report generator U برای تامین گزارش کامل
report generator U نرم افزاری که امکان ادغام فایل ازپایگاه داده ها به متن را میدهد
report generator U مولد گزارش
report program U برنامه گزارش
report generator U گزارش زا
shelling report U گزارش تیراندازی دشمن گزارش تیراندازی توپخانه دشمن
situation report U گزارش وضعیت
quarterly report U گزارش سه ماهه
to report oneself U حاضر شدن وخود را معرفی کردن
this report is incredible U این گزارش را نمیتوان باورکرد
periodic report U گزارش دورهای
technical report U گزارش فنی
flash report U گزارش برق اسا
survey report U گزارش بازرسی
of good report U نیک نام
submit a report U گزارش دادن
subemit a report U گزارش دادن
progress report U گزارش پیشرفت کار
neither report was correct U هیچیک از ان دو گزارش درست نبود
status report U گزارش وضعیت
mortar report U گزارش تیراندازی خمپاره انداز دشمن گزارش تیرخمپاره انداز
snap report U گزارش فوری یا انی
to report for duty U برای کار حاضر شدن وخود رامعرفی کردن
It is not any thing to write home about . U مردقابلی است
read write cycle U چرخه خواندن و نوشتن
read write head U نوک خواندن و نوشتن
write protect disable U بی اثر کردن حفافت در برابرنوشتن
read write privilege U امتیاز خواندن- نوشتن
read/write memory U حافظه خواندنی / نوشتنی
read/write head U نوک خواندن / نوشتن
read/write file U فایل خواندنی / نوشتنی
Every one is supposed to know to read and write . U فرض بر اینست که هر کس خواندن ونوشتن را می داند
write protect tab U حفافت دیسک لغزان از نوشته شدن اطلاعات جدید به وسیله یک شکاف که روی دیسک ایجاد میشود
write protect notch U شکاف حفافت از نوشتن بریدگی محافظ
write white engine U موتور سفید نویس
direct read after write U خواندن مستقیم پس از نوشتن
write permit ring U چرخ نوار مغناطیسی که امکان نوشتن مجدد یا پاک کردن به نوارمیدهد
read/write head U هدخواندن- نوشتن
write inhibit ring U حلقه ممانعت از نوشتن
Recent search history Forum search
There is no search result on forum.
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com